دسته بندی :

آخرین مطالب سایت

اینستاگرام ما

ما را فالو کنید

 شرایط معامله با حق استرداد

معامله با حق استرداد

معامله با حق استرداد عقدی است که مطابق با آن برای یکی از طرفین یا برای شخص ثالثی حق فسخ شرط شود. حق فسخ عموما برای فروشنده شرط میشود و بدین صورت در قرارداد نوشته می شود که اگر فروشنده ظرف مدت مشخصی ثمن معامله را به خریدار برگرداند حق فسخ معامله و تملیک مجدد مبیع را دارا می باشد. در معامله با حق استرداد نظر به ماده ۳۴ اصلاحی قانون ثبت اصل وجه ثمن و اجور مال مورد معامله در مدت خیار متعلق حق انتقال گیرنده می‌باشد.

فهرست مطالب

کاربر گرامی، در صورت نیاز به وکیل پایه یک کلیک نمایید.

معامله با حق استرداد

معامله ای است که در آن شخص مال خود را را در ازای یک عوض مانند وجه نقد به دیگری منتقل میکند و قرار گذاشته می شود که تا مدت مشخصی میتوان عوض دریافت شده را برگرداند و مال فروخته شده را پس گرفت. پس به معامله ای که در آن فقط برای فروشنده حق شرط وجود دارد معامله با حق استرداد گفته می شود. یکی از انواع معاملات با حق استرداد بیع شرط است.

تعریف عقد بیع خیاری

بیع خیاری نوعی قرارداد است که اختیار فسخ به یکی از طرفین یا شخص ثالث اعطا می‌شود. این حق معمولاً به نفع فروشنده است که طبق شرایط قرارداد، در صورت بازگشت ثمن به خریدار در مدت معین، می‌تواند معامله را فسخ کرده و مجدداً مالک مبیع گردد. این قرارداد در نظام حقوقی ما به‌عنوان «بیع شرط» نیز شناخته می‌شود و در قانون ثبت اسناد و املاک، به‌عنوان معامله با حق استرداد تعریف شده است.

وضعیت مالکیت در بیع خیاری

در بیع خیاری، وضعیت مالکیت نسبت به مبیع تا قبل از انقضای مدت حق فسخ و قطعی شدن معامله، ناپایدار است. به‌طوری‌که، فروشنده می‌تواند در هر زمان با بازپرداخت ثمن، مجدداً مالک چیزی شود که به خریدار منتقل شده است. این وضعیت متزلزل ممکن است موجب تردید در خصوص انتقال مالکیت پس از انقضای حق فسخ شود؛ در حالی که طبق ماده ۳۶۴ قانون مدنی، مالکیت از زمان انعقاد قرارداد بیع برقرار می‌شود و نه از تاریخ انقضای حق فسخ.

شبکه های اجتماعی اوان

ایتااینستاگرامتلگرام
روبیکا

معامله با حق استرداد در حقوق ایران

تعیین شرایط قرارداد حاکم می‌باشد و به صراحت بیان می‌شود که در صورتی که فروشنده به شرایط تعیین‌شده برای استرداد مبیع عمل نکند، بیع قطعی تلقی شده و خریدار به عنوان مالک قطعی مبیع شناخته می‌شود. همچنین، ماده ۳۴ اصلاحی قانون ثبت، اثر معاملات با حق استرداد را در زمره معاملات رهنی قرار می‌دهد؛ به این معنا که در این معاملات خریدار صرفاً به عنوان طلبکار فروشنده محسوب شده و می‌تواند برای وصول طلب خود و جبران خسارت ناشی از تأخیر، درخواست صدور اجراییه و فروش مبیع شرطی را بنماید. در نتیجه، بیع شرط یا خیاری منجر به انتقال مالکیت مبیع به خریدار نمی‌شود.

تفاوت معامله با حق استرداد و بیع شرط

در بیع شرط، به محض انعقاد قرارداد، مالکیت به فروشنده منتقل می‌شود، حال آن‌که در معامله با حق استرداد، مالکیت تا پایان دوره مشخص شده، به‌صورت رهنی باقی می‌ماند و منتقل نمی‌شود.

بیع شرط یا معامله با حق استرداد

تعریف بیع شرط یا معامله با حق استرداد به‌طور کلی، به قراردادی اشاره دارد که در آن برای یکی از طرفین یا شخص ثالثی حق فسخ تعیین می‌شود. این حق معمولاً به نفع فروشنده است به‌طوری‌که وفق قرارداد، وی می‌تواند در مدتی معین ثمن معامله را به خریدار بازگردانده و از حق فسخ و تملک مجدد مبیع برخوردار باشد.

در قانون مدنی به این عقد بیع شرط گفته می شود و در قانون ثبت به آن معامله با حق استرداد می گویند. در واقع معامله با حق استرداد عقدی است معوض به این معنا که مطابق با آن انتقال دهنده میتواند با برگرداندن مبلغی که دریافت کرده است، مال تملیک شده را استرداد کند.

در بیع شرط، خیار برای فروشنده شرط می شود و استفاده از این خیار منوط به پرداخت ثمن از جانب خریدار می باشد. معمولا روال انجام این کار به این صورت است که فردی مال خود را فروخته و در آن شرط می شود که اگر در مدت مشخص فروشنده بتواند پول را برگرداندعقد فسخ میشود و مبیع باید برگردانده شود. فروشنده تنها در صورتی میتواند عقد را فسخ کند که تمامی پول را برگرداند. طرفین میتوانند در مورد استرداد کل یا بخشی از مبیع نیز با یکدیگر توافق کنند.

گروه حقوقی اوان با ارائه خدمات تخصصی در زمینه‌های مختلف حقوقی، به شما در حل مسائل پیچیده و دستیابی به بهترین نتایج قانونی کمک می‌کند.
خدمات تخصصی گروه حقوقی اوان

مواد قانونی در مورد معامله با حق استرداد

برطبق ماده ۴۵٨ قانون مدنی در عقد بیع متعاملین میتوانند شرط نمایند که هرگاه بایع در مدت معینی تمام مثل ثمن را به مشتری رد کند خیار فسخ معامله را نسبت ‌به تمام مبیع داشته باشد و همچنین میتوانند شرط کنند که هرگاه بعض مثل ثمن را رد کرد خیار فسخ معامله را نسبت ‌به تمام یا بعض مبیع داشته باشد در هر حال حق خیار تابع قرارداد متعاملین خواهد بود و هرگاه نسبت ‌به ثمن قید تمام یا بعض نشده باشد خیار ثابت نیست مگر با رد تمام ثمن.

اگر ثمن اموال مثلی مانند پول نباشد و از اموال قیمی مانند یک کتاب خطی باشد، در صورت تلف شدن ثمن، باید بهای آن پرداخت گردد و بنظر میرسد که بهای روز فسخ ملاک می باشد. برطبق ماده ٩۵٠ قانون مدنی مثلی که در این قانون ذکر شده عبارت از مالی است که اشباه و نظایر آن نوعاً زیاد و شایع باشد مانند حبوبات و نحو آن و قیمی مقابل ‌آن است. معذلک تشخیص این معنا با عرف می باشد.

شرایط بیع شرط با حق استرداد در معامله

در بیع شرط مالکیت مبیع به خریدار منتقل می شود; با این شرط که فروشنده حق خیار دارد; یعنی اگر فروشنده در مدت مشخص شده; پول را برنگرداند و قرارداد را فسخ نکند; بیع قطعی می شود; و مبیع جزء دارایی خریدار می شود; اما اگر فروشنده در مدت معین شده، با رد ثمن; بیع را فسخ کند، از آن زمان مبیع به مالکیت او برمی گردد.

بر طبق ماده ۴۵٩ قانون مدنی در بیع شرط به مجرد عقد، مبیع ملک مشتری می شود با قید خیار برای بایع. بنابراین اگر بایع به شرایطی که بین او و مشتری برای ‌استرداد مبیع مقرر شده است; عمل ننماید بیع قطعی شده و مشتری مالک قطعی مبیع میگردد; و اگر بالعکس بایع به شرایط مزبوره عمل ننماید; و مبیع را‌ استرداد کند از حین فسخ مبیع مال بایع خواهد شد; ولی نماآت و منافع حاصله از حین عقد تا حین فسخ مال مشتری است.

وجود خیار شرط اگر چه مانع انتقال مالکیت به خریدار نمی شود اما تسلط او بر مبیع را محدود می کند. برطبق ماده ۴۶٠ قانون مدنی در بیع شرط مشتری نمیتواند در مبیع تصرفی که منافی خیار باشد از قبیل نقل و انتقال و غیره کند. هدف از وجود خیار شرط این است که امکان اجرای خیار برای فروشنده وجود داشته باشد و مالک اقدامی نکند که حق فروشنده از بین برود بنابراین خریدار نمیتواند مبیع را به فرد دیگری انتقال بدهد یا تغییری در آن بدهد.

حق فسخ در معامله با حق استرداد

برطبق ماده ۵٠٠ قانون مدنی در بیع شرط، مشتری میتواند مبیع را برای مدتی که بایع حق خیار ندارد اجاره دهد و اگر اجاره منافی با خیار بایع باشد به وسیله جعل ‌خیار یا نحو آن حق بایع را محفوظ دارد و در غیر اینصورت اجاره تا حدی که منافی با حق بایع باشد باطل است. بیع خیاری عقدی است که در آن برای یکی از طرفین یا شخص ثالث خیار فسخ شرط شود .

حق فسخ  به طور معمول برای فروشنده شرط می شود : بدین ترتیب که در قراداد خرید و فروش می آید که هرگاه فروشنده در مدت معین ثمن را به خریدار پس بدهد ، حق فسخ معامله و تملک مجدد مبیع را داشته باشد. این عقد را در حقوق ما  بیع شرط  نیز می گویند و در قانون ثبت اسناد و املاک  معامله با حق استرداد گفته میشود.

مالکیت در معامله با حق استرداد

در بیع خیاری، وضعیت مالکیت نسبت به مبیع در فاصله زمانی بین شروع حق فسخ و قطعی شدن بیع، غیرمستقر است. به این معنا که فروشنده در هر زمان می‌تواند با بازپرداخت ثمن، دوباره مالکیتی را که از دست داده است، به‌دست آورد. این شرایط متزلزل ممکن است منجر به تردیدهایی در انتقال مالکیت پس از انقضای حق فسخ شود. طبق ماده ۳۶۴ قانون مدنی، مالکیت در بیع خیاری از زمان انعقاد قرارداد برقرار می‌گردد و نه از زمان انقضای حق فسخ.

ماده ۴۵۹ قانون مدنی نیز تصریح می‌کند که اراده طرفین، یعنی خریدار و فروشنده، حاکم بر قرارداد است و در صورتی که فروشنده به شرایط توافق‌شده برای استرداد مبیع عمل نکند، قرارداد به‌طور قطعی برقرار شده و خریدار به مالکیت قطعی مبیع نائل می‌آید.

معامله با حق استرداد در قانون ثبت

در زمینه معامله با حق استرداد، ماده ۳۴ اصلاحی قانون ثبت اعلام می‌کند که این نوع معاملات را باید در زمره معاملات رهنی قرار داد. بر اساس این ماده، در معاملات شرطی، خریدار فقط به عنوان طلبکار فروشنده محسوب می‌شود و می‌تواند برای وصول طلب خود و جبران خسارات ناشی از تأخیر، درخواست صدور اجراییه و فروش مبیع شرطی را مطرح کند. بنابراین، بیع شرط یا خیاری به هیچ عنوان موجب انتقال مالکیت مبیع به خریدار نمی‌شود.

نمونه رای معامله با حق استرداد

حق استرداد در رای دیوان عالی کشور

در مورد استفاده انتقال‌گیرنده معاملات با حق استرداد; از منافع ملک مورد معامله رویه‌های مختلفی در شعب دیوان‌عالی کشو;ر اتخاذ شده که دادستان کل طرح آن را در هیئت عمومی دیوان‌عالی کشور به شرح ذیل درخواست کرده است.

بین شعب ۱ و ۱۰ دیوان‌عالی کشور راجع به استفاده انتقال ‌گیرنده معاملات با حق استرداد از منافع ملک مورد معامله رویه مختلف اتخاذ شده است که طبق ماده واحده قانون وحدت رویه قضائی مصوب تیرماه ۱۳۲۸ تقاضای طرح موضوع را در هیئت عمومی دیوان‌عالی کشور دارد تا موضوع مختلف فیه را بررسی نموده و نسبت به آن اتخاذ نظر فرمایند.

کسی ملکی را از دیگری با سند رسمی خریداری کرده; و در همان روز معامله مبیع را به مدت پانزده سال به فروشنده اجاره داده است; و شرط شده است در صورتی که مستأجر یکی از اقساط اجاره‌ بها را در مدت مقرر نپردازد; مؤجر (انتقال گیرنده) حق فسخ اجاره و خلع‌ید مستأجر (انتقال دهنده) را از ملک مورد معامله خواهد داشت; که چون مستأجر در بین مدت مال‌الاجاره را نپرداخته; مؤجر اجاره را فسخ و خود را مستحق اجرت‌المثل از تاریخ فسخ اجاره تا تاریخی که ملک به تصرف او داده شود; دانسته و به دادگاه تقدیم دادخواست نموده است.

بعد از صدور حکم از دادگاه شهرستان دادگاه استان معامله را با حق استرداد تشخیص و استحقاق خواهان را در مطالبه منافع که مستند آن اسناد رسمی است محرز دانسته و خوانده را محکوم به پرداخت وجوهی بابت اجور نموده و بر اثر فرجام‌خواهی شعبه اول دیوان‌عالی کشور به موجب پرونده ۲۵/۳۵۰۱ چنین رأی داده است:

رای صادر شده در دیوان عالی کشور

حکم فرجام‌ خواسته مخدوش است. زیرا دادگاه استان با این‌که موضوع را معامله با حق استرداد تلقی کرده به استناد ماده ۷۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی فرجام‌خوانده را مستحق اجرت‌المثل از زمان فسخ اجاره به بعد دانسته، در صورتی که ماده ۷۷۲ مذکور دلالتی بر این معنی نداشته و به طور کلی طبق مقررات راجعه به معاملات با حق استرداد برای طلبکار حق زیان دیرکرد مقرر شده و اصولاً صدور حکم به اجور متفرع بر عنوان مالکیت است و در معاملات استردادی داین مالک عین نیست تا بتواند در مقام مطالبه از اجرت‌المثل برآید از این جهت بر حکم فرجام‌خواسته اشکال وارد است و نقض می‌شود.

با توجه به  پرونده ۳۵۴۲/۱۶;شعبه دهم دیوان‌عالی کشور بعد از فسخ اجاره فوق‌الذکر; مالک اصلی ملک یعنی اولیه; مورد معامله با حق استرداد را به دو نفر ثالث اجاره می‌دهد; و منتقل‌الیه معامله با حق استرداد علیه مستأجرین جدید دادخواست تقدیم می‌نماید; و چون خود را مالک منافع ملک عنوان می‌دارد، مبلغی بابت منافع ملک مطالبه می‌کند.

فسخ اجاره بعد از صدور حکم دادگاه شهرستان علیه خواهان دادگاه استان به استناد ماده ۳ قانون ثبت مصوب ۱۳۱۲ و مواد ۴۵۹ و ۵۰۰ قانون مدنی و ماده ۳۴ اصلاحی قانون ثبت اظهارنظر می‌نماید که خواهان بدوی حق مراجعه به خواندگان را داشته و با فسخ حکم پژوهش خواسته هر یک از مستأجرین جدید را محکوم به پرداخت مبلغی بابت اجور که مجموعاً معادل خواسته است به ضمیمه خسارت در حق منتقل‌الیه معامله با حق استرداد می‌نماید و بر اثر فرجام‌خواهی شعبه دهم دیوان‌عالی کشور چنین رأی می‌دهد:

بیشتر بخوانید: وکیل حقوقی

رای دیوان عالی کشور بعد از فرجام خواهی

مندرجات پرونده مورد معامله به تصرف مشتری داده شده و مشارالیه آن را بایع اجاره داده، قانوناً منافع ملک متعلق به مشتری است که در حکم متفرعات ثمن است و بنابراین، از حیث شمول ماده ۳۴ قانون اصلاحی ثبت مصوب ۱۳۱۲ به مورد بحث اشکالی نیست و اعتراض فرجام خواهان وارد نیست و چون به طور کلی از حیث رعایت موازین قانونی و قواعد دادرسی هم اشکالی به نظر نمی‌رسد حکم فرجام‌ خواسته به موجب ماده ۵۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی ابرام می‌شود.

شعبه اول دیوان‌عالی کشور منتقل‌الیه معامله شرطی را علاوه بر اصل مستحق زیان دیرکرد قانونی دانسته و شعبه دهم استحقاق او را برای اخذ اجور منافع ملک تصدیق نموده است که رفع اختلاف منوط به رأی هیئت عمومی دیوان‌عالی کشور است.

پس از طرح و قرائت گزارش مربوط به آراء مختلف و متضادی که از شعب اول و دهم دیوان‌عالی کشور در مورد استحقاق و عدم استحقاق مطالبه اجور در مدت خیار از طرف انتقال گیرنده در معامله با حق استرداد صادر شده، موضوع مورد بررسی قرار گرفته و با کسب نظریه جناب آقای دادستان کل به شرح زیر:

در موضوع اختلاف میان شعبه اول و شعبه دهم دیوان‌عالی کشور مبنی بر این‌که آیا در معامله با حق استرداد انتقال گیرنده؛ یعنی مشتری حق دارد اجور عقب افتاده را مطالبه نماید یا نه به جهات زیر رأی شعبه دهم که انتقال گیرنده را در معامله با حق استرداد مستحق اجور عقب افتاده دانسته مورد تأیید است.

به طور کلی در معامله با حق استرداد مشتری نمی‌تواند مالک عین شود اگر حاضر به چنین معامله می‌شود برای این است که از پول خود استفاده کند و چنانچه معامله برای او فایده نداشته باشد هرگز حاضر نخواهد شد پول خود را قرض دهد در این صورت انتفاع او از دو راه صورت می‌گیرد اول استفاده از اجور در مدت خیار که در سند مقرر میشود. حق استرداددوم استحقاق خسارت تأخیر تأدیه که مربوط به بعد از مدت خیار است.

مواد قانونی حق استرداد در معامله دررای دیوان عالی کشور

 برطبق ماده ۷۲۲ آیین دادرسی مدنی در معاملات با حق استرداد که مورد معامله به تصرف دائن داده شده است مدیون حق مطالبه اجرت‌المثل را نسبت به مدتی که مورد معامله در تصرف دائن است ندارد. از این ماده به خوبی مستفاد میشود که مدیون نسبت به منافع ملک حق ندارد; و منافع آن متعلق به طلبکار است; و چنانچه در این قسمت برای مدیون حقی وجود داشت; مقنن نمی‌بایست او را در زمانی که ملک در تصرف دائن است; از مطالبه اجرت‌المثل محروم سازد.

معامله با حق استرداد

ماده سوم قانون اصلاحی ثبت مصوب ۲۸/۱۰/۱۳۱۲ ; مبنی بردر صورتی که مال مورد معامله با حق استرداد; در تصرف شخص دیگری غیر از انتقال دهنده یا وارث او باشد; انتقال گیرنده یا قائم‌مقام قانونی او برای وصول طلب خود بابت اصل وجه و متفرعات می‌تواند به هریک از انتقال دهنده یا وارث او و یا کسی که عین مورد معامله را متصرف است اقامه دعوی نماید و رجوع به هریک مانع مراجعه به دیگری ندارد.

قانونگذار برای وصول اصل وجه دائن و متفرعات آن که متضمن اجور عقب افتاده مربوط به مدت مقرر در سند است به قدری اتقان و استحکام قائل شده که هم انتقال‌دهنده و هم وارث و هم کسی که عین مورد معامله را متصرف است متضامناً مسئول دانسته است.

یک قسمت از این مسئولیت تضامنی برای تثبیت حق داین نسبت به منافع ملک است؛ بنابراین، با توجه به دو ماده فوق‌الذکر نظریه شعبه اول مبنی بر اینکه اجور متفرع بر عنوان مالکیت است قابل تأیید نمی‌باشد؛ زیرا با این‌که مقنن معامله بیع شرط را که طبق ماده ۴۵۹ قانون مدنی به مجرد عقد مبیع ملک مشتری می‌شود تبدیل به معامله با حق استرداد که نافی مالکیت انتقال گیرنده است نموده، مع‌ذلک منافع مال مورد معامله را متعلق حق او دانسته است.

 برطبق ماده ۳۴ قانون ثبت هرگاه بدهکاری در ظرف سه ماه از تاریخ ابلاغ اجراییه اصل وجه مورد معامله را با اجور عقب افتاده و زیان دیرکرد نسبت به اصل از تاریخ انقضاء مدت حق استرداد نپردازد آگهی مزایده مال مورد معامله از همان مبلغی که در سند تعیین شده به‌علاوه اجور عقب افتاده و زیان دیرکرد نسبت به اصل وجه از تاریخ انقضای مدت معامله تا روز مزایده و حقوق دیوانی و هزینه مزایده و مالیات حراج منتشر می‌شود.

مشاوره حقوقی

وکیل متخصص گروه حقوقی اوان

وکیل املاک و اراضی; تمامی قوانین و مقررات حاکم بر دعاوی ملکی را به خوبی میداند; و از آرای وحدت رویه و رویه قضایی حاکم آگاهی کامل دارد; برای بستن هر گونه قرارداد ملکی; حتما نیاز به دریافت مشاوره حقوقی ملکی; با وکیل ملکی متخصص و با سابقه; در این زمینه است.

گاهی مشاوره حقوقی با وکیلی که در زمینه دعاوی ملکی; تخصص و تجربه بالایی دارد میتواند از بسیاری از مشکلاتی و زیانهایی که امکان دارد در آینده به وجود آید جلوگیری کند.

مراجعه به وکیل املاک همیشه قبل از انعقاد قرارداد به اشخاص توصیه میشود. زیرا که هم هزینه کمتری را برای موکل در بر دارد، هم وی را از طرح دعوا در آینده بی نیاز میکند. وکیل ملکی در انعقاد قرارداد به شکل حقوقی و درست به موکلین کمک مینماید.

سوالات و مشکلات حقوقی خود در خصوص دعاوی ملکی را با وکیل املاک مشهد، وکیل املاک تهران، وکیل املاک کرج، وکیل املاک قم مربوط به وکلای گروه حقوقی اوان مطرح نمائید تا در کوتاهترین زمان ممکن پاسخگوی شما باشند.

جمع بندی

معاملات با حق استرداد به شرایطی اشاره دارد که در آن خریدار می‌تواند پس از خرید کالا یا خدمات، در یک بازه زمانی مشخص، کالا را بازگرداند و هزینه خود را دریافت کند. این نوع معامله به ویژه در فروشگاه‌های آنلاین و تجارت الکترونیک رایج است و هدف آن افزایش اطمینان خرید برای مصرف‌کنندگان و تشویق آنها به خرید بیشتر است.

سوالات متداول

خیر، برخی کالاها مانند کالای بهداشتی، مواد غذایی یا محصولات سفارشی معمولاً شامل حق استرداد نمی‌شوند.

بسته به سیاست هر فروشگاه، این زمان معمولاً بین ۱۴ تا ۳۰ روز متغیر است.

معمولاً بله، مگر اینکه فروشگاه به طور خاص اعلام کند که هزینه ارسال برگشت بر عهده فروشنده است.

برای استفاده از حق استرداد، باید با فروشگاه تماس بگیرید و درخواست بازگشت کالا را ثبت کنید، سپس کالا را طبق دستورالعمل‌های ارائه‌شده ارسال کنید.

نظرات ارزشمند شما به ما کمک می‌کند تا خدمات خود را در زمینه معامله با حق استرداد عقدی بهبود بخشیم. لطفاً تجربه خود را با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.

    ترک یک پاسخ

    آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. زمینه های مورد نیاز علامت گذاری شده اند*