پس از مطالعه، در صورت مفید بودن، این متن را برای دیگران نیز ارسال نمایید تا آنها نیز از مطالعه مفید آن بهرهمند شوند.
لینک مقاله را به اشتراک بگذارید: https://oonelaw.com/order-to-sell-common-property
برای بررسی تقاضای فروش مال مشاع باید به دعوای افراز و تقسیم اموال مشاع و ارتباط مستقیم آن با دعوی فروش مال مشاع توجه داشته باشیم. پس از آنکه گواهی عدم افراز ملک از سوی اداره ی ثبت به دادگاه صادر و قطعی شد ، هر یک از مالکین مشاعی میتوانند با مراجعه به دادگاه صالح ، درخواست فروش ملک مشاع را تقدیم کنند. دادگاه پس از وصول درخواست ، دستور فروش بدون آن که وقت رسیدگی تعیین کند ، اقدام به صدور دستور فروش مال مشاع و ارسال دادنامه ی صادر شده به اجرای احکام مدنی میکند.
طرفین دادخواست
هر یک از شرکاء که بخواهند مال مشاع را به فروش برسانند; به طرفیت تمامی شرکای خود طرح دادخواست می کنند. پس اگر به طور مثال; ملکی چهار نفر شریک داشته باشد و یکی از شرکاء خواهان فروش مال مشاع باشد ، علیه سه نفر دیگر از شرکاء طرح دعوی میکند.
درخواست فروش ملک مشاع باید در دادگاه محل ذوقوع ملک مطرح شود ، زیرا تمامی دعاوی مربوط به اموال غیر منقول لزوما در دادگاهی رسیدگی میشوند که مال غیر منقول در حوزه ی آن واقع شده باشد.
نحوه ی اجرای دستور فروش مال مشاعی
دستور فروش ملک مشاع بدون نیاز به صدور اجراییه ، به قسمت اجرای احکام ارسال میشود. اجرای احکام ضمن تشکیل پرونده اجرایی به قید قرعه ، کارشناس رسمی دادگستری جهت قیمت گذاری ملک ، مشخص میکند و در صورتی که طرفین به قیمت تعیین شده از سوی کارشناس در مهلت یک هفته پس از ابلاغ نظر کارشناس اعتراض نکردند، آگهی برگزاری مزایده را منتشر می کند . در صورتی که ملک از طریق مزایده به فروش رسید; دادورز پس از کسر هزینه های اجرایی و قانونی به نسبت سهم شرکاء; مبلغ حاصل از فروش مال مشاع را بین شرکاء تقسیم می کند.
علی رغم آنکه درخواست دستور فروش ملک مشاع ، تابع تشریفات آیین دادرسی مدنی نیست ، اما اکثر محاکم ارایه ی این درخواست را صرفا در قالب دادخواست می پذیرند.
برای عضویت در صفحه اینستاگرام گروه وکلای حقوقی اوان کیلیک کنید |
تصمیم دادگاه حکم است یا قرار؟
از آنجا که تصمیم دادگاه در خصوص فروش ملک به صورت حکم یا قرار نیست ، بلکه دستور است ، قابلیت اعتراض ندارد و از اعتبار امر مختومه نیز برخوردار نیست. یعنی اگر دعوی به نتیجه ی دلخواه که همان دستور فروش است نرسیدیم; باز هم میتوان اقامه ی دعوا انجام داد.
نظر اکثریت محاکم بر این است که پس از صدور دستور فروش ملک مشاع; هر یک از شرکاء میتوانند درخواست اجرای دستور فروش ملک را تقدیم کند; ولی برخی محاکم معتقدند صرفا تقاضا دهنده می تواند این درخواست را مطرح کند.
مستندات قانونی
ماده ی ۴ قانون افراز و فروش املاک مشاع مصوب ۱۳۷۵
ملکی که به موجب تصمیم قطعی غیر قابل افراز تشخیص شود با تقاضای هر یک از شرکاء به دستور دادگاه شهرستان فروخته میشود.
ماده ی ۹ آیین نامه ی قانون افراز و فروش املاک مشاع
- در صورت صدور حکم قطعی بر غیر قابل تقسیم بودن ملک دادگاه شهرستان بر حسب درخواست یک یا چند نفر از شرکاء دستور فروشآن را به دایره اجراء دادگاه خواهد
داد. - مدیر اجراء نسبت به فروش ملک بر وفق مقررات قانون اجرای احکام مدنی مربوط به فروش
اموال غیر منقول اقدام مینماید.
ماده ی ۱۰ آیین نامه ی قانون افراز و فروش املاک مشاع
وجوه حاصله از فروش ملک غیر قابل افراز پس از کسر هزینه عملیات اجرایی طبق دستور دادگاه شهرستان بین شرکاء به نسبت سهامتقسیم خواهد شد.
رویه و نظریات قضایی
رای شماره ی ۱۵۰۱ مورخ ۹۱/۱۲/۱۴ شعبه ی ۸ دادگاه تجدید نظر استان تهران در مورد خواسته ی فروش املاک مشاع ، دادگاه مکلف به صدور دستور بوده است و تصمیم دادگاه نمی تواند به صورت حکم صادر شود.
رای شماره ی ۱۱۲۹ مورخ ۹۱/۹/۲۹ شعبه ی ۵۰ دادگاه تجدید نظر استان تهران
در دعاوی تقسیم ترکه یا فروش آن ، تقاضا ( دادخواست ) باید به طرفیت کلیه ی وراث متوفی مطرح شود و گرنه دعوی قابل رسیدگی نیست.
رای شماره ی ۸۲۱ مورخ ۸۸/۶/۲۴ شعبه ی ۳۵ دادگاه تجدید نظر استان تهران
در مورد درخواست صدور دستور فروش ملک مشاعی به جهت بازداشت بودن قسمتی از ملک در; قرار عدم استماع دعوی ، صادر گردیده است.
رای شماره ی ۱۳۴۴ مورخ۸۴/۹/۳۰شعبه ی ۳۳ دادگاه تجدید نظر استان
حالت اشاعه و شرکت در حق سرقفلی با حق کسب و پیشه بین مستاجرین عین مستاجره موجب جواز و قابلیت فروش آن مطابق قانون افراز و فروش ملک مشاع نیست.
رای شماره ی ۱۳۱۰ مورخ ۸۳/۱۰/۲۴ شعبه ی ۱۲ دادگاه تجدید نظر استان تهران
اعاده ی دادرسی فقط نسبت به احکام قطعی می باشد و شامل دستور فروش ملک مشاع نمیشود.
رای شماره ی ۶۳۷ مورخ ۸۲/۳/۳۱ شعبه ی ۸ دادگاه تجدید نظر استان تهران
دادگاه در صورتی می تواند دستور فروش ملک مشاع را صادر کند که به مخوجب نظر قطعی اداره ی ثبت محل ، غیر قابل افراز باشد.
رای شماره ی ۷۵۶ مورخ ۹۰/۱۰/۱۴شعبه ی ۱۷۶ دادگاه عمومی حقوقی تهران
صدور دستور فروش ملک مشاعی ماهیت دستور دارد ، نه حکم که غیابی و قابل واخواهی باشد . لذا پذیرش دادخواست واخواهی و هم چنین تجدید نظر نسبت به دستور فروش; که قانونا حضوری و حتی قطعی می باشد; فاقد وجاهت قانونی بوده و قابلیت استماع ندارد.
برای عضویت در کانال تلگرام گروه وکلای حقوقی اوان کیلیک کنید |
نظریه ی مشورتی شماره ی ۷/۴۷۷۸ مورخ ۸۴/۷/۱۰ اداره ی کل حقوقی قوه ی قضاییه
کلمه ی افراز به معنی تقسیم مال غیر منقول مشاع بین شرکاء به نسبت سهم آنان است . مطابق قانون ، افراز املاک مشاعی در صورتی که نسبت به سهم مالکین امکان پذیر باشد; در اداره ی ثبت محل وقوع مال غیر منقول صورت میگیرد; و اگر افراز به ترتیب مذکور مقدور نشود و اداره; ثبت غیر منقول را به نسبت سهام مالکین ، قابل افراز تشخیص ندهد; مالک یا مالکین مایل به افراز می توانند به تصمیم اداره ی ثبت در دادگاه عمومی محل وقوع ملک; اعتراض کنند . در این صورت دادگاه به درخواست افراز ، رسیدگی و چنان چه امکان افراز غیر منقول به هر طریق ممکن باشد ، ولو از طریق قرعه کشی و با پرداخت سرانه ، نسبت به افراز آن اقدام خواهد کرد . و در غیر این صورت نیز به درخواست هر یک از مالکین ; دستور فروش ملک را از طریق مزایده صادر می کند.
نظریه ی مشورتی شماره ی۷/۴۷۶۰مورخ ۶۸/۷/۱۸ اداره ی کل حقوقی قوه ی قضاییه
هر چند بر اساس مقررات کلی و ماده ی ۲ قانون افراز و فروش املاک مشاعی ، تصمیمات مسئول ثبت که قابل اعتراض باشد ، باید به اشخاص ذی نفع ابلاغ شود ، ولی با التفات به ماده ی ۶ آیین نامه ی اجرایی قانون مذکور و عبارت ” در صورتی که ملک قابل افراز شود ” چنین به نظر می رسد ، در مواردی که ملک قابل افراز تشخیص داده نمی شود نیازی به اعلام مراتب به سایر مالکین نباشد و معترض به تصمیم مسئول ثبت و در مورد رد تقاضای کسی که درخواست فروش را به لحاظ عدم امکان افراز ملک می کند با تقدیم دادخواست به مرجع صالح ( دادگاه عمومی حقوقی ) به طرفیت مالکین دیگر و پیوست کردن مدارک دعوی ، سایرین را در جریان رسیدگی به دعوی افراز و تصمیمات متخذه قرار میدهد.
بنابراین با وجود اعلام مراتب به سایر مالکین; چنان چه احدی از مالکین معترض به تصمیم اداره یثبت بوده و دادخواست اعتراض به دادگاه تقدیم کرده باشد; هر دو پرونده تواما مورد رسیدگی قرار گرفته و اخذ تصمیم خواهد شد.
نظریه ی مشورتی شماره ی ۷/۴۲۲۵ مورخ ۶۰/۹/۲۵ اداره ی کل حقوقی قوه ی قضاییه
صرف فقدان تصرف متقاضی افراز یا سایر شرکاء در ملک مشاع ، مانع افراز و اتخاذ تصمیم مسئول واحد ثبتی نبوده و مندرجات ماده ی ۳ آیین نامه ی قانون افراز و فروش املاک مشاع هم دلالتی بر ممنوعیت افراز در این مورد ندارد و به هر حال در این مورد ، مسئول واحد ثبتی مکلف به اتخاذ تصمیم بر طبق ماده ی ۵ آیین نامه ی مذکور است.
نظریه ی مشورتی شماره ی ۷/۱۸۲۸-۶۸/۴/۳ اداره ی کل حقوقی قوه ی قضاییه
چنان چه اعلام نظر شهرداری بر غیر قابل افراز بودن ملک از طرف اداره ی ثبت به مالکین به نحوی باشد که بتوان به آن تصمیم واحد ثبتی تلقی کرد ، در این صورت اگر در مهلت مقرر نسبت به آن اعتراض نشود ، دادگاه می تواند بر مبنای آن دستور فروش بدهد و گر نه صرف تصمیم اعلام نظر شهرداری تصمیم واحد ثبتی تلقی نمی شود تا بتوان طبق ماده ی ۴ قانون افراز و فروش املاک مشاعی بر مبنای آن دستور فروش صادر کرد.
کیمیا رضایی – وکیل پایه یک دادگستری و عضو کانون وکلای استان همدان
از طریق دکمه زیر میتوانید لینک صفحه را اشتراک گذاری کنید.
Comments (2)
حمید باقری - 1400/06/04
با سلام
شرح مختصر ماوقع اینکه ۱. بانک بعلت بدهی نصف کارگاه بنده را تملک کرده و سپس به آقای حسین پیکی فروخته است ۲. نامبرده با کتمان تغییر کاربری ملک از کشاورزی به صنعتی توانسته از جهاد کشاورزی نامه ای مبنی بر ممنوعیت افراز اراضی کشاورزی به اداره ثبت ارایه کند و اداره ثبت هم بر اساس همان نامه تصمیم اداری مبنی بر غیر قابل افراز بودن ملک را صادر نموده و با استفاده از تصمیم اداری مذکور دادگاه دستور فروش صادر نموده است ۳. با توجه به اینکه جهاد کشاورزی طی نامه اصلاحی اعلام نموده ملک مورد دعوی قابل افراز میباشد بنده دادخواست ابطال تصمیم اداری را به شعبه دیگر حقوقی ارایه نمودم که در دست بررسی است و بنظر میرسد رای ابطال تصمیم اداری صادر خواهد شد ۴. حال جهت جلو گیری از اجرای دستور فروش و نقض آن چه باید کرد و راهکار قانونی آن چیست ؟ باتشکر باقری
گروه وکلای حقوقی اوان - 1400/06/06
با سلام تقاضای دستور موقت مبنی بر جلوگیری از نقل و انتقال ملک