پس از مطالعه، در صورت مفید بودن، این متن را برای دیگران نیز ارسال نمایید تا آنها نیز از مطالعه مفید آن بهرهمند شوند.
وکیل دیوان عدالت اداری
سلام و وقت بخیر، بنده چند وقت پیش برای یک کار اداری به یکی از سازمان های دولتی مراجعه کردم، اما با بهانه های واهی کار بنده را راه نینداخته و انجام ندادند و گفتند شما مشمول این آیین نامه نمی شوید.
بعد از آنها درخواست کردم که آیین نامه را به بنده نشان بدهید که آیا مشمول می شوم یا خیر، پس از کلی بهانه گیری که آنها کردند متوجه شدم که که چه آیین نامه ای است و بعد از تحقیق فهمیدم که اشکالی در آیین نامه ی آنها وجود دارند و می خواهم از آنها شکایت کنم، لطفا راهنمایی کنید، ممنون.
سلام و ممنون از طرح سوال شما، وکلای ما همیشه آماده ی خدمت رسانی به شما عزیزان هستند، انشاالله با خواندن این مطلب به نتیجه ی دلخواه برسید.
مبحث اول:
دیوان عدالت اداری چه مرجعی است؟
دیوان عدالت اداری یک مرجع رسیدگی و حل اختلاف است که ممکن است عموم مردم فکر کنند که مرجع قضایی به مفهوم عرفی نیست، اما باید گفت که دیوان عدالت اداری یک مرجع قضایی است که به موضوعات بین مردم علیه دولت رسیدگی می کند، به این معنا که آحاد مردم اگر شکایت و اعتراضی نسبت به دولت داشته باشند، به این مرجع مراجعه می کنند و دیوان باتوجه به اصول قضایی به دعوای آنها رسیدگی می کند تا حقوق شهروندان در مقابله با دولت تضییع نشود.
مبحث دوم:
ساختار دیوان عدالت اداری:
ساختار و تشکیلات دیوان به شرح زیر است:
۱.شعب دیوان:
شعب دیوان شامل شعبه ی بدوی و شعبه ی تجدیدنظر می شود که به شکایات و دعوای مردم و شهروندان علیه دولت رسیدگی می کند. در شعبه ی بدوی رسیدگی اولیه و در شعبه ی تجدیدنظر رسیدگی ثانوی در صورت اعتراض هریک از طرفین انجام می شود.
۲.هیأت عمومی دیوان:
هیأت عمومی همانطور که از نام آن پیداست، متشکل از چندین نفر است که اگر مقررات دولتی خلاف شرع، قانون و یا اگر خارج از صلاحیت قوه ی مجریه و دولت باشد، رسیدگی کرده و در مواردی رای وحدت رویه صادر می کند که برای مسائلی همچون یک رویه واحد وجود داشته باشد.
۳.هیأت تخصصی دیوان:
هیأت تخصصی وظیفه ای ماقبل هیأت عمومی دارد به این صورت که مسائلی که در صلاحیت رسیدگی هیأت عمومی است، ابتدا در هیأت تخصصی بررسی می شود و موارد آن سنجیده شده و بعد به هیأت عمومی ارجاع داده می شود.
۴.دفاتر استانی دیوان:
دفاتر استانی دیوان در اصل یک نماینده از مرکز است که برای سهولت دسترسی آحاد جامعه به خدماتی که از دیوان ارائه می شود، در مراکز استان ها آماده ی خدمت رسانی هستند.
مبحث سوم:
صلاحیت دیوان عدالت:
صلاحیت و اختیارات دیوان عدالت اداری به شرح زیر است:
۱.اگر اشخاص حقیقی یا حقوقی از تصمیمات و اقداماتی که واحد های دولتی همچون وزارتخانه ها، سازمانها، شرکت های دولتی، شهرداری ها، سازمان تامین اجتماعی و نهادهای انقلابی و مؤسسات وابسته آن، و یا اقدامات این واحدها در رابطه با وظایف محوله، اعتراض و شکایت داشته باشند، دیوان به این موضوعات رسیدگی می کند.
۲.اگر نسبت به آرای قطعی هیات های رسیدگی به تخلفات اداری و کمیسیون های مختلف مانند مالیاتی، هیات حل اختلاف کارگر و کارفرما، ماده صد و قانون شهرداری ها، اعتراض و شکایتی در مورد نقض قوانین و یا مخالفت این آرای صادره با قوانین مدونه باشد، دیوان به آنها رسیدگی کرده و رای مقتضی صادر می کند.
۳.اگر اشخاصی که مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری شوند، مانند قضات و سایر مستخدمان واحدهای دولتی، نسبت به تضییع حقوق استخدامی خود اعتراض و شکایتی داشته باشند، دیوان در این موارد نیز به این تظلمات رسیدگی می کند.
مبحث چهارم:
صلاحیت هیات عمومی دیوان:
هیات عمومی دیوان از منظر صلاحیت و وظایف محوله مهم است که به آن می پردازیم:
۱.اگر آیین نامه و مقررات دولتی، شهرداری ها و موسسات عمومی غیردولتی؛
- با شرع و قانون مغایر باشد
- واحدهای نام برده صلاحیت نداشته باشد
- از اختیارات خود سواستفاده کرده باشند
- در اجرای قوانین تخلف کرده باشند
- از انجام وظیفه ی خود خودداری کرده باشند
و این اعمال به حقوق اشخاص لطمه وارد کرده و موجب تضییع شود، اشخاص حقیقی و حقوقی می توانند اعتراض کرده و هیات به این موارد رسیدگی خواهد کرد.
۲.اگر در یک مورد مشابه، متناسب با صلاحیت شعب دیوان، آرای متعارضی صادر شده باشد، هیئت بررسی های لازم را انجام داده و رای وحدت رویه صادر می کند.
۳.اگر در یک موضوع واحد، آرای مشابه متعدد از شعب دیوان صادر شود، هیئت ایجاد رویه کرده و یک رای واحد صادر می کند.
مبحث پنجم:
روند رسیدگی در دیوان عدالت:
در این مبحث ترتیب و روند رسیدگی در دیوان عدالت اداری را بررسی می کنیم:
۱.رسیدگی در شعبه ی بدوی:
ابتدا رسیدگی در شعبه ی بدوی انجام می شود به این صورت که شخص ذی نفع یا وکیل یا قائم مقام او، دادخواستی مبنی بر شکایت تنظیم می کند که شامل موارد:
- مشخصات شاکی
- مشخصات طرف شکایت
- موضوع شکایت
- شرح شکایت
- مدارک و مستندات می باشد. در این مرحله باید موضوع شکایت و خواسته صریح و منجز باشد. بعد از تقدیم دادخواست، شعبه اقدامات لازم را انجام داده و هرگونه تحقیقی که لازم بداند انجام می دهد و حتی در مواردی به ضابطان قوه قضاییه و مراجع اداری نیابت می دهد.
۲.رسیدگی در شعبه ی تجدیدنظر:
کلیه ی آرایی که شعب بدوی دیوان صادر می کنند، می توان از آنها تجدیدنظرخواهی کرد. به این صورت که به دفتر شعبه صادر کننده رای دادخواست تجدیدنظرخواهی تقدیم می کنیم که شامل موارد:
- مشخصات تجدیدنظرخواه
- شماره و تاریخ رای تجدیدنظرخواسته
- شعبه صادرکننده رای تجدیدنظرخواسته
- تاریخ ابلاغ رای تجدیدنظرخواسته
- دلایل و جهات تجدیدنظر خواهی می باشد. بعد از این موارد، رئیس دیوان دادخواست ما را به یکی از شعب تجدیدنظر ارسال می کند.
۳.رسیدگی در هیأت عمومی:
در هیأت عمومی اگر تقاضای ابطال مصوبه ای مطرح شود، درخواستی تقدیم این هیأت می شود که شامل موارد:
- مشخصات و اقامتگاه درخواست کننده
- مشخصات مصوبه مورد اعتراض
- حکم شرعی یا مواد قانونی که ادعای مغایرت داریم
دلایل و مستندات، می باشد. که هیأت در این موارد به درخواست رسیدگی می کند و اگر رئیس قوه قضائیه یا خود رئیس دیوان از موضوعاتی همچون مطلع شوند، موظف هستند که موضوع را در هیأت مطرح کنند.
اگر مغایرتی که مطرح می شود، از لحاظ شرعی باشد نظر فقهای شورای نگهبان در مورد موضوع مطروحه گرفته می شود و نظر نهایی همان نظر شورای نگهبان است.در بحث دیگر، اگر آرای متعارض دیده شود، رئیس دیوان موظف است که موضوع را در هیأت مطرح کند و اگر در موضوع واحد، حداقل پنج رای مشابه از دو یا چند شعبه صادر شده باشد، در اینجا رئیس دیوان نیز موظف به ارجاع آن به هیأت است تا بررسی های لازم انجام شود و یک رویه واحد تصویب شود.
مبحث ششم:
توجه به چند نکته:
۱.اگر شاکی ضمن طرح شکایت خود یا پس از آن مدعی شود که اجرای اقدامات یا تصمیمات یا آراء قطعی یا خودداری از انجام وظیفه توسط واحد های دولتی، سبب ورود خسارتی میگردد که جبران آن غیرممکن یا متعسر است، میتواند تقاضای صدور دستور موقت نماید.
۲.دستور موقت تأثیری در اصل شکایت ندارد و در صورت رد شکایت یا صدور قرار اسقاط یا ابطال یا رد دادخواست اصلی، دستور موقت نیز لغو میگردد.
۳.شعب دیوان مکلفند در مورد هر شکایت، بهطور خاص تعیین تکلیف نمایند و نباید به صورت عام و کلی، حکم صادر کنند.
۴.عدم رعایت شرایط قانونی دادخواست و یا عدم رفع نقص آن در موعد مقرر قانونی در مرحله بدوی، موجب نقض رأی در مرحله تجدیدنظر نیست.
۵.اموری که مطابق قانون در صلاحیت هیأت عمومی دیوان است، ابتداء به هیأتهای تخصصی متشکل از حداقل پانزده نفر از قضات دیوان ارجاع میشود.
۶.در صورتی که آراء هیأت عمومی دیوان از سوی رئیس قوه قضائیه خلاف موازین شرع تشخیص داده شود، هیأت عمومی با توجه به نظر رئیس قوه قضائیه تجدیدنظر مینماید.
۷.در مورد احکام قطعی به جهات ذیل می توان دادخواست اعاده دادرسی تقدیم کرد:
* حکم، خارج از موضوع شکایت صادر شده باشد.
*حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد.
* در مفاد حکم، تضاد وجود داشته باشد.
*حکم صادر شده با حکم دیگری در خصوص همان دعوی و اصحاب آن، که قبلاً توسط همان شعبه یا شعبه دیگر صادر شده است، متعارض بوده، بدون آن که سبب قانونی موجب این تعارض باشد.
*حکم، مستند به اسنادی باشد که پس از صدور، جعلی بودن و یا عدم اعتبار آنها به موجب حکم مراجع صالح قانونی ثابت شده باشد.
*پس از صدور حکم، اسناد و دلایلی به دست آید که دلیل حقانیت درخواست کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و دلایل یاد شده در جریان دادرسی در اختیار وی نبوده است.
۸.حکمی که پس از اعاده دادرسی صادر میگردد، قابل اعاده دادرسی مجدد از همان جهت نیست.
سخن آخر
برای هر مشکل و موضوعی، راه حلی آسان و راحت درنظر گرفته شده است که فقط کافی است کار را به کاردان آن بسپارید و نگران دغدغه های دیگر نباشید.
از طریق دکمه زیر میتوانید لینک صفحه را اشتراک گذاری کنید.