- 6303
پس از مطالعه، در صورت مفید بودن، این متن را برای دیگران نیز ارسال نمایید تا آنها نیز از مطالعه مفید آن بهرهمند شوند.
در طرح دعوی علیه اشخاص محجور، از جمله صغار، سفها و مجانین، لازم است اقامه دعوی به طرفیت ایشان انجام شود. با این حال، محجور مجاز است از ارائه دفاع در ماهیت دعوی خودداری نماید تا ولی یا قیم او برای حضور در فرآیند دادرسی دعوت گردد.
چنانچه محجور به عنوان خوانده دعوی، ایرادات و دفاعیات خود را مطرح نماید، این اقدامات مورد بررسی قرار خواهد گرفت و به آنها ترتیب اثر داده خواهد شد. لیکن، اگر ایرادات و دفاعیات مزبور به نفع محجور نبوده و موجب زیان وی گردد، به آنها ترتیب اثر داده نخواهد شد تا ولی یا قیم او به مراحل دادرسی فراخوانده شوند.
فهرست مطالب
کاربر گرامی، در صورت نیاز به مشاوره حقوقی کلیک نمایید.
تعریف محجور
در اصطلاح حقوقی حجر عبارت است از منع شخص به حکم قانون از اینکه بتواند امور خود را به طور مستقل و بدون دخالت دیگری اداره کند و شخصاً اعمال حقوقی انجام دهد و نیز عدم توانایی قانونی شخص در اعمال و اجرای حق.
انواع حجر
با توجه به نوع ممنوعیت شخص در تصرفات خویش و میزان آن میتوان حجر را به شرح ذیل تقسیم نمود:
حجر عام
منظور از حجر عام آن است که شخص به طور کلی ا ز اجرای حق و انجام دادن اعمال حقوقی ممنوع باشد؛ مثل حجر مجنون که حجر عام است؛ چرا که دیوانه در کلیه امور خود ممنوع از تصرف است و به علت فقدان اراده، هیچ گونه عمل حقوقی، چه عقد باشد چه ایقاع، نمیتواند انجام دهد.
جنون در حقوق ایران به هر درجه که باشد باعث میشود که شخص نتواند اهلیت استیفاء داشته باشد. طبق ماده ۱۲۱۱ قانون مدنی جنون به هر درجه که باشد موجب حجر است.
حجر خاص
منظوراز حجر خاص، آن است که شخص از پارهای از تصرفات خود ممنوع باشد نه همه آنها، مثل حجر سفیه که حجر خاص است. چرا که حجر و ممنوعیت تصرف او، محدود به امور مالی است. بنابراین شخص سفیه میتواند در امور غیرمالی خود مثل طلاق، تصمیم بگیرد. همچنین حجر اشخاص تاجر ورشکسته حجر خاص است. زیرا محدود به تصرفات مالی است که به زیان طلبکاران باشد.
انواع محجور
بر اساس ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:
- صغار
- اشخاص غیررشید
- مجانین
شبکه های اجتماعی اوان
|
صغیر به عنوان محجور
کلمه صغیر در مقابل بلوغ است و بلوغ در لغت به معنای رسیدن است و اصطلاحاً حالت شخصی را گفته میشود که قوای جسمانیاش رشد کرده و آماده زاد و ولد میباشد. از آنجا که نیروی تشخیص و اندیشه نیز غالباً همراه با رشد جسمانی به تکامل میرسد؛ بنابراین اشخاصی که واجد این ویژگی نباشند به آنها نابالغ گفته میشود.
صغیر ممیز: یعنی صغیری که قدرت تمیز خوب و بد را دارد.
صغیر غیرممیز: به غیر بالغی گفته میشود که امکان فرق گذاشتن بین نفع و ضرر خود را ندارد.
آثار حقوقی این دو با هم متفاوت است؛ چرا که معاملات صغیر غیرممیز باطل است حال آنکه معاملات صغیر ممیز غیرنافذ میباشد در هر حال سن بلوغ در قانون مدنی در تبصره ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی برای پسر ۱۵ سال و برای دختر ۹ سال مشخص شده است.

مجنون به عنوان محجور
حالت فرد متاثر از اختلالات روانی به گونهای است که از تعادل عقلانی خود خارج شده است. بر اساس تعریف حقوقی، افرادی که دچار اختلالات روانی هستند به عنوان مجنون شناخته میشوند. قانونگذار بر این باور است که وقوع جنون، به هر درجه و شدت که باشد، میتواند منجر به حجر (عدم اهلیت) فرد گردد.
در قوانین موجود، جنون به دو دسته تقسیم میشود: جنون دائمی و جنون ادواری. جنون ادواری به حالتی اطلاق میشود که فرد به صورت دورهای دچار اختلال روانی میشود؛ به عبارت دیگر، فرد ممکن است در یک زمان عاقل و در زمان دیگری دچار جنون باشد. در مقابل، جنون دائمی به حالتی اطلاق میشود که فرد در آن به طور مداوم و مستمر از اختلال روانی رنج میبرد و فاقد حالت افاقه است.
بر طبق ماده ۱۲۱۳ قانون مدنی مجنون دائمی مطلقاً و مجنون ادواری در حالت جنون نمیتواند هیچ تصرفی در اموال و حقوق مالی خود بنماید ولو با اجازه ولی یا قیم خود؛ لیکن اعمال حقوقی مجنون ادواری در حال افاقه نافذ است مشروط بر اینکه افاقه او مسلم باشد.
غیر رشید به عنوان محجور
غیر رشید کسی است که تصرفات و اقداماتش نسبت به اموال و دارایی خود عقلایی نیست. در مقابل به فردی که قدرت و قابلیت اداره اموال خود را داشته باشد و اموال خود را اسراف نکند رشید گفته میشود.
سابقاً ماده ۱۲۰۹ قانون مدنی هجده سالگی را سن رشد مقرر کرده بود؛ اما در حال حاضر با نسخ این ماده برابر ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی، هیچ کس را نمیتوان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود مگر آنکه عدم رشد با جنون او ثابت شده باشد.
اما علیرغم این صراحت تبصره ۲ ماده یاد شده تسلیم اموال صغیری را که بالغ شده، منوط به اثبات رشد کرده است. با این اوصاف افرادی که قبل از رشد اموالی دارند تا زمانی که رشدشان ثابث نشده، نمیشود اموال خود را اداره کنند مگر بعد از اثبات رشد، البته لازم به ذکر است معمولاً در عمل چنین اتفاقی نمیافتد و افراد بعد از بلوغ اقدام به دخل و تصرف در اموال خود میکنند.
آثار محجوریت در قانون امور حسبی
برطبق ماده ۷۰ قانون امور حسبی، اثر حجر از تاریخ قطعیت حکم مترتب میشود لیکن اگر ثابت شود که علت حجر قبل از تاریخ حکم حجر وجود داشته اثر حجر از تاریخوجود علت حجر مترتب میشود. قانونگذار در ماده ۷۱ قانون امور حسبی بیان کرده است که در مواردیکه علت حجر بعد از رشد حادث شده باشد دادگاه باید ابتدا تاریخ حجر را که بر او معلوم شده است در حکم خود قید نماید.
حکم حجر یا رفع حجر مانع نیست که اگر اهلیت یا عدم اهلیت یکی از متعاملین در دادگاهی قبل از حکم حجر و یا بعد از رفع حجر ثابتشود دادگاه به آنچه نزد وی ثابت شده است ترتیب اثر دهد. در صورتیکه محجور ولی یا وصی داشته باشد دادستان و دادگاه حق دخالت در اداره امور او ندارند و فقط دادرس بعد از رسیدگی لازم میتواند وصایت وصی را تصدیق نماید.
آثار محجوریت
با توجه به منشأ حجر آثار متفاوتی بر محجوریت به وجود میاید که شامل موارد ذیل می باشد.
محجوریت به دلیل صغرسن
صغیر غیر ممیز: محجوریت وی مطلق بوده و شامل حجر امور مالی و غیرمالی حتی تملک های بلاعوض از جمله قبول هبه و صلح بلاعوض میشود.
صغیر ممیز: محجوریت وی شامل حجر امور مالی به صورت نسبی است؛ چرا که صغیرممیز میتواند تملک بلاعوض مثل قبول هبه یا صُلح بلاعِوَض یا حِیازت مُباحات کند و همچنین در امور غیر مالی مانند طلاق، ازدواج محجور نبوده و میتواند مستقلاً عمل نماید.
اگر به دنبال یک وکیل پایه یک حرفه ای در تهران هستید اینجا کلیک کنید
محجوریت به دلیل جنون
جنون به هر درجه ای و در هر حالتی حجر امور مالی و غیرمالی را برای مجنون به دنبال دارد.
محجوریت به دلیل ورشکستگی
محجوریت شخص ورشکسته صرفاً در امور مالی خود شخص بوده، بنابراین میتواند در امور غیر مالی خود و همچنین در امور مالی و غیر مالی ثالث به شرط داشتن سمت وکالت یا نمایندگی دخالت و فعالیت نماید.
محجوریت به دلیل عدم رشد
در این حالت شخص از نظر قانونی بالغ شده، یعنی دختر به سن ۹ سال قمری و پسر به سن ۱۵ سال قمری رسیده است؛ بنابراین محجوریت غیر مالی مطلقاً ندارد بلکه حجر وی شامل امور مالی به صورت نسبی است مگر اینکه فرض عرفی رشد مبنی بر وجود سن ۱۸ سال در بالغ تجلی شود؛ چرا که مطابق تبصره ۲ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی این حالت از نظر عرفی رشید محسوب میشود.

محجور به عنوان خوانده دعوا
در خصوص وضعیت محجور به عنوان طرف دعوی در جریان دادرسی، قانونگذار ماده ۱۰۵ قانون آئین دادرسی مدنی را به این شکل تنظیم نموده است که در صورتی که هر یک از اصحاب دعوی فوت کند، محجور گردد یا سمت وی که بر اساس آن سمت در دادرسی شرکت کرده، انتفای یابد، دادگاه موظف است رسیدگی را به صورت موقت متوقف کرده و مراتب را به طرف دیگر اعلام نماید.
پس از تعیین جانشین و بارگذاری درخواست از سوی ذینفع، دادرسی ادامه خواهد یافت، مگر اینکه فوت یا حجر یا زوال سمت یکی از اصحاب دعوی تأثیری در ادامه دادرسی نسبت به دیگر اصحاب نداشته باشد که در این صورت، رسیدگی به دعوی برای دیگران ادامه خواهد یافت.
چنانچه خوانده محجور باشد و ولی یا قیم نداشته باشد، دادرسی همچنان متوقف خواهد شد و دادگاه موظف است مراتب را به دادستان اعلام کند تا اقدامات لازم برای نصب قیم انجام شود. همچنین، اگر خوانده صغیر، سفیه یا مجنون باشد، دعوا باید به طرفیت آنان مطرح گردد، با این حال، آنها میتوانند از ارائه دفاع در ماهیت دعوی خودداری کرده و انتظار دعوت ولی یا قیم خود به دادرسی را داشته باشند.
علاوه بر این، در صورتی که یکی از طرفین دعوی مالی، شخصی ورشکسته باشد، باید نام مدیر تصفیه یا اداره تصفیه به عنوان طرف دعوی ذکر شود و نه نام تاجر ورشکسته. این امر به دلیل آن است که مدیر تصفیه یا اداره تصفیه به عنوان قائممقام تاجر عمل میکند و نه صرفاً به عنوان نماینده آن. بنابراین، در صورتی که دعوای مالی به طرفیت تاجر ورشکسته مطرح شود، دادگاه حکم به رد دعوی صادر خواهد کرد.
دفاعیات محجور به عنوان خوانده
در صورتی که خواهان در دادخواست خود نام خوانده محجور و همچنین نام ولی یا قیم وی را قید کند، از همان ابتدای رسیدگی، اخطاریهای برای ولی یا قیم صادر خواهد شد و بدین ترتیب دادرسی به حالت توقف در نخواهد آمد. اگر خوانده محجور به مفهوم صغیر، سفیه یا مجنون باشد، وی میتواند از پاسخ به دعوا خودداری کند تا زمانی که نماینده قانونی یا قضایی وی نظیر ولی قهری، وصی یا قیم، به دادگاه دعوت شود.
چنانچه خوانده محجور ایرادات یا دفاعیات را مطرح کند، این ایرادات و دفاعیات تا آنجا که به نفع وی باشد، مورد استماع قرار میگیرد و به آنها ترتیب اثر داده خواهد شد، مگر اینکه این ایرادات و دفاعیات حاوی ضرری برای وی باشند که در این صورت، مورد توجه قرار نخواهد گرفت.

نمونه رای شکایت علیه محجور
تاریخ رای: ۰۵/۱۰/۱۳۹۱
شماره رای: ۹۱۰۹۹۷۰۲۲۲۸۰۱۱۳۹
خلاصه رای: در طرح دعوا علیه محجور لازم است که قیم وی نیز طرف دعوا قرار بگیرد و طرح دعوا به طرفیت محجور تنها، صحیح نیست و قابلیت استماع ندارد.
رای بدوی شکایت علیه محجور
درخصوص دعوای آقای ک.خ. فرزند ف. با وکالت آقای ج.ح. به طرفیت ۱-دادسرای ناحیه… تهران ۲- س.م. به خواسته اعتراض ثالث به دادنامه شماره ۲۰ مورخ ۱۶/۸/۱۳۹۰ در پرونده کلاسه ۸۹/۴۵/۱۱۳۰ که دادگاه به استناد نظریات ۱۱۴۲۶/۳۱/۱ مورخ ۱۴/۶/۱۳۸۹و ۸۹/۱۶۴۸/۳۳/۱ مورخ ۷/۱۲/۱۳۸۹ که جنون ادواری آقای س.م. را تأیید نموده است، حکم حجر نامبرده را صادر نموده است.
نظر به اینکه خواهان معترض ثالث با این استدلال که نامبرده با استفاده از سند عادی مجعول کلاهبرداری نموده است و برای فرار از بار مسئولیتهای مالی متوسل به حجر شده است و هیچگونه دلیلی که موجب بیاعتباری نظریات پزشکی قانونی مستند دادنامه معترضٌعنه شود، ارائه ننموده است و با عنایت به تخصصی بودن موضوع و اینکه دادنامه معترضٌعنه نیز مطابق قانون و مقررات صادر گردیده است. دادگاه حکم به بطلان دعوای اعتراض ثالث صادر و اعلام مینماید. رأی دادگاه قابل تجدیدنظرخواهی است.
رای دادگاه تجدید نظرشکایت علیه محجور
درخصوص تجدیدنظرخواهی آقای ج.ح. به وکالت از آقای ک.خ. نسبت به دادنامه شماره ۳۸۳-۲۶/۴/۹۱ صادره از شعبه ۴۵ دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم به بطلان دعوی خواهان به خواسته اعتراض ثالث نسبت به دادنامه شماره ۲۰-۱۶/۸/۹۰ همان دادگاه صادر شده است، نظر به اینکه به موجب دادنامه اخیرالذکر حکم بر حجر آقای س.م. صادر شده است و در طرح دعوی اعتراض ثالث لازم بوده است که قیم وی نیز طرف دعوی قرار بگیرد و طرح دعوی به طرفیت محجور صحیح نمیباشد و قابلیت استماع ندارد؛ لذا دادخواست اعتراض ثالث مطروح موافق مقررات طرح نشده است. مستنداً به مواد ۳۵۸ و ۲ از قانون آیین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته، قرار عدم استماع دعوی خواهان به کیفیت مطروحه صادر و اعلام میگردد. این رأی قطعی است.
وکیل امور حسبی گروه حقوقی اوان
استفاده از مشاوره حقوقی وکیل متخصص و باتجربه در تمام مراحل رسیدگی پرونده های حقوقی و کیفری از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا با انتخاب وکیل و مشاوره حقوقی قبل ازهر اقدام قانونی در وقت و هزینه های دادرسی صرفه جویی میشود; و حق و حقوق موکل ضایع نمیشود.
گروه وکلای حقوقی اوان مجموعه ای متخصص از وکلای دادگستری; کارشناسان ارشد حقوق و حقوقدانان می باشد که با ارائه مشاوره های تخصصی; قبول وکالت و مشاوره در دعاوی حقوقی را بر عهده میگیرند.
سوالات و مشکلات حقوقی خود را درخصوص ثبات حجر; نصب و عزل قیم; امور مربوط به محجورین و موارد تعیین امین; موضوعات در خصوص غایب مفقودالاثر و همچنین کلیه امور مربوط به ترکه متوفی; مهر و موم و صدور گواهی حصر وراثت; بحث قبول و رد ترکه و تقسیم ترکه با وکیل امور حسبی تهران; وکیل امورحسبی مشهد; امورحسبی قم; وکیل امور حسبی کرج مربوط به وکلای گروه حقوقی اوان مطرح نمائید; تا در کوتاهترین زمان ممکن پاسخگوی شما باشند.

جمع بندی
شکایت علیه افراد محجور، نظیر صغار، سفها و مجنونین، نیازمند توجه ویژه به اصول و قواعد حقوقی است. مطابق با قوانین، قوای قانونی و قضایی در این موارد بایستی با دقت و حساسیت مناسبی عمل کنند تا حقوق محجورین به خوبی حفظ شود. ضروری است که خواهان نام ولی یا قیم را در دادخواست خود درج کند و از طرفی، ایرادات و دفاعیات خوانده محجور تنها در صورتی مستمع خواهد بود که منجر به تضییع حقوق وی نشود.
در این راستا، گروه وکلای اوان با درک دقیق از شرایط و الزامات قانونی متعلق به دعاوی محجورین، آماده است تا ضمن ارائه مشاورههای حقوقی لازم، از حقوق موکلین خود به بهترین نحو دفاع کند. این وکلا با تجربه و تخصص خود میتوانند در مراحل مختلف دادرسی، به حفاظت از حقوق محجورین کمک کرده و اطمینان حاصل کنند که تمامی مراحل قانونی به درستی طی شود. در نتیجه، همکاری با گروه وکلای اوان میتواند نقش حیاتی در تضمین عدالت و حفظ حقوق این دسته از افراد داشته باشد.
سوالات متداول
محجور به کسانی اطلاق میشود که به سبب سن (صغیر)، عدم توانایی عقلانی (سفیه) و یا بیماریهای روانی (مجنون) از تصرف در اموال و امور خود ممنوع هستند. شرایط لازم برای محجور بودن شامل نداشتن بلوغ قانونی، نداشتن عقل کافی برای تشخیص امور مالی، و وجود مشکلات جدی روانی است که توانایی تصمیمگیری را از وی سلب میکند.
پاسخ: بله، امکان طرح دعوا علیه یک فرد محجور وجود دارد. با این حال، خواهان باید نام ولی یا قیم محجور را در دادخواست قید کند. این عمل باعث میشود که روند دادرسی ادامه یابد و ولی یا قیم به عنوان نماینده قانونی محجور در رسیدگیها حضور یابد.
دادگاه ملزم به دعوت از ولی یا قیم محجور زمانی است که خوانده دعوی (محجور) از پاسخ به دعوا خودداری کند. در این حالت، لازم است که نماینده قانونی وی به دادگاه دعوت شود تا بتواند از حقوق او دفاع کند و دادرسی به درستی پیش برود.
بله، ایرادات و دفاعیات خوانده محجور در دادگاه پذیرفته میشود، اما تنها تا حدودی که به نفع وی باشد. اگر این ایرادات و دفاعیات به ضرر محجور باشد، دادگاه به آنها ترتیب اثر نخواهد داد. این امر برای تضمین حفظ حقوق و منافع محجورین در فرایند دادرسی ضروری است.
نظرات ارزشمند شما به ما کمک میکند تا خدمات خود را در زمینه شرایط شکایت علیه محجور بهبود بخشیم. لطفاً تجربه خود را با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.
از طریق دکمه زیر میتوانید لینک صفحه را اشتراک گذاری کنید.